ایداایدا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دختر گلم آیدا

خوشا آنان که در بازار گيتي خريدار وفا بودند و هستند

کاش ميشد عشق را تفسير کرد خوابه چشمان تو را تعبير کرد کاش ميشد همچون گلها ساده بود سادگی را با تو عالمگير کرد کاش ميشد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش ميشد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد سلام به همه ی دوستای خوبم امروز خيلی ناراحتم چون دخترم امروز بازم سرما خورده نمی دونم چیکار کنم که کمتر مریض بشه از طرفی هم داره دندون در میاره دیشب اصلا خوب نخوابید همش گریه کرد وقتی ایدا مریض میشه از دست خودم خیلی عصبی میشم چون همش خودمو مقصر می دونم بیچاره مامان جونش همش اذیت میشه آخه هم کمرش هم پاهاش درد میکنه بااین حالش باید ایدا را هم نگه داره بابا و مامان خدا حفظتون کنه اگه شما نبودید وا...
5 آذر 1390

خوشا آنان که در بازار گيتي خريدار وفا بودند و هستند

کاش ميشد عشق را تفسير کرد خوابه چشمان تو را تعبير کرد کاش ميشد همچون گلها ساده بود سادگی را با تو عالمگير کرد کاش ميشد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش ميشد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد سلام به همه ی دوستای خوبمامروز خيلی ناراحتم چوندخترم امروز بازم سرما خورده نمی دونم چیکار کنم که کمتر مریض بشه از طرفی هم داره دندون در میاره دیشب اصلا خوب نخوابید همش گریه کرد وقتی ایدا مریض میشه از دست خودم خیلی عصبی میشم چون همش خودمو مقصر می دونم بیچاره مامان جونش همش اذیت میشه آخه هم کمرش هم پاهاش درد میکنه بااین حالش باید ایدا را هم نگه داره بابا و مامان خدا حفظتون کنه اگه شما نبودید واقعا م...
5 آذر 1390

به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

کاش میدانستی که درون قلبم خانه ای داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم و با آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش میدانستی که درون قلبم با تبشهای عشق هم صدا هستی تو .کاش میدانستی که وجود تو و گرمای صدایت به من خسته و آشفته حال زندگی می بخشد   کاش میدانستی....... کاش می دانستی........ ...
5 آذر 1390

به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستاني ترين روزم بهار است . . .

کاش میدانستی که درون قلبم خانه ای داری تو که همیشه آنرا با شفق می شویم و با آن میگویم که تویی مونس شبهای دلم کاش میدانستی باغ غمگین دلم بی تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش میدانستی که درون قلبم با تبشهای عشق هم صدا هستی تو .کاش میدانستی که وجود تو و گرمای صدایت به من خسته و آشفته حال زندگی می بخشد کاش میدانستی....... کاش می دانستی........ ...
5 آذر 1390

ای عشق . ای عشق . ای لطافت آسمانی . ای شمع فروزان ای لاله سرخ رنگ دوستت دارم

نازنیننم دختر گلم عزیزترینم تولدت مبارک دخمله مامان تو عیدی من روز عید غدیر هستی پارسال دقیقا ساعت 5 صبح روز پنج شنبه به سال قمری روز عید غدیر بود (ساعت 5 صبح پنجمین روز آذر ماه 1389) همه خاله ها  جمع بودیم خونه مامان جون شام اونجا بودیم همه فامیل اومده بودن واسه دیدن باباجون اخه ما سید هستیم و همه فامیل واسه عید دیدنی میان خونمون همون شب بود که بعد از برگشتنمون به خونه یواش یواش شروع کردی به جنب و جوش مثل اینکه وقتش شده بود که بیای و با وجود نازنینت برکت و زیبایی و هر چی احساس پاک و خوب هست را به زندگی ما آوردی نازنینم با اومدنت شاید باورت نشه ولی مسیر زندگی من به طرز عجیبی عوض شد چه از لحاظ کاری چه از لحاظ های دیگه درسته او...
5 آذر 1390

در گلستان خيالم ندهد هيچ گلي بوي تو را ، تو گل ناز مني از دور مي بوسم تو را

ای زندگی من. ای گل بهار من آن زمان که غم زندگی من را از متلاشی میکند به تو می اندیشم .به عظمت دریاها قسم به آبی آسمانها قسم که دوستت دارم. ای زندگی من گل من بگزار در آسمان عشق تو برواز کنم بگزار هوای عشق تو را در تمام وجودم حس کنم زندگی زیباست اما با تو در کنار تو به فکر تو زندگی من امکان بذیر است نگزار عشقم این چنین خاموش شود که حتی یادگاری از آن باقی نماند. میدانم که خسته ای از تمام دردهایی که ذره ذره روحت را آب کرد ولی این را بدان که من همیشه در همه حال در کنارت با یادت و عاشقت هستم. برای تو ...
5 آذر 1390

ای عشق . ای عشق . ای لطافت آسمانی . ای شمع فروزان ای لاله سرخ رنگ دوستت دارم

نازنیننم دختر گلم عزیزترینم تولدت مبارک دخمله مامان تو عیدی من روز عید غدیر هستی پارسال دقیقا ساعت 5 صبح روز پنج شنبه به سال قمری روز عید غدیر بود (ساعت 5 صبح پنجمین روز آذر ماه 1389) همه خاله ها جمع بودیم خونه مامان جون شام اونجا بودیم همه فامیل اومده بودن واسه دیدن باباجون اخه ما سید هستیم و همه فامیل واسه عید دیدنی میان خونمون همون شب بود که بعد از برگشتنمون به خونه یواش یواش شروع کردی به جنب و جوش مثل اینکه وقتش شده بود که بیای و با وجود نازنینت برکت و زیبایی و هر چی احساس پاک و خوب هست را به زندگی ما آوردی نازنینم با اومدنت شاید باورت نشه ولیمسیر زندگی من به طرز عجیبی عوض شد چه از لحاظ کاری چه از لحاظ های دیگه درسته اون موقع کمی ...
5 آذر 1390

در گلستان خيالم ندهد هيچ گلي بوي تو را ، تو گل ناز مني از دور مي بوسم تو را

ای زندگی من. ای گل بهار من آن زمان که غم زندگی من را از متلاشی میکند به تو می اندیشم .به عظمت دریاها قسم به آبی آسمانها قسم که دوستت دارم. ای زندگی من گل من بگزار در آسمان عشق تو برواز کنم بگزار هوای عشق تو را در تمام وجودم حس کنم زندگی زیباست اما با تو در کنار تو به فکر تو زندگی من امکان بذیر است نگزار عشقم این چنین خاموش شود که حتی یادگاری از آن باقی نماند. میدانم که خسته ای از تمام دردهایی که ذره ذره روحت را آب کرد ولی این را بدان که من همیشه در همه حال در کنارت با یادت و عاشقت هستم. برای تو ...
5 آذر 1390

خوشا آنان که در راه رفاقت رفيق با وفا بودند و هستند . . .

چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی تو هوای دلم را با طراوت کردی زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم     عزیز دوردونه مامان بلاخره اولین دندونش رو درآورد مبارکت باشه عشق مامان دخمله عزیزم بابایی هم بهت تبریک میگه ...
5 آذر 1390

خوشا آنان که در راه رفاقت رفيق با وفا بودند و هستند . . .

چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی تو هوای دلم را با طراوت کردی زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم عزیز دوردونه مامان بلاخره اولین دندونش رو درآورد مبارکت باشه عشق مامان دخمله عزیزم بابایی هم بهت تبریک میگه ...
5 آذر 1390